بازار؛ گروه بین الملل: وقتی یک پروژه حملونقلی از صفحات فنی خارج میشود و به گزارشهای امنیتی، تحلیلهای ژئوپلیتیکی و هشدارهای رسانهای غرب راه پیدا میکند، معنای آن تغییر جایگاه پروژه در معادلات قدرت است. کریدور بینالمللی شمال–جنوب دقیقاً به چنین نقطهای رسیده است؛ مسیری که از دید ناظران آمریکایی، نه تنها یک مسیر تجاری جایگزین، بلکه بخشی از روند فرسایش نظم مسلط غربمحور در اقتصاد جهانی به شمار میرود.
کریدوری فراتر از ترانزیت
کریدور شمال–جنوب در ظاهر، پروژهای برای کاهش زمان و هزینه حمل کالا میان روسیه، آسیای مرکزی، ایران و جنوب آسیاست؛ اما در باطن، پاسخی راهبردی به انحصار تاریخی مسیرهای تجارت جهانی است. تا پیش از این، بخش عمده صادرات روسیه از گذرگاههایی مانند دریای سیاه، کانال سوئز و دریای سرخ انجام میشد؛ مسیرهایی طولانی، پرهزینه و مهمتر از همه، در تیررس مستقیم فشارهای سیاسی و تحریمی غرب.
تحولات ژئوپلیتیکی سالهای اخیر، از جنگ اوکراین تا تشدید تنشها در دریای سرخ، این وابستگی ساختاری را به یک نقطه ضعف واقعی برای مسکو تبدیل کرد. در چنین شرایطی، کریدور شمال–جنوب بهعنوان مسیر جایگزین، امکان اتصال مستقیم روسیه به بازارهای هند و جنوب آسیا را فراهم میکند؛ بازاری که از نظر جمعیتی، اقتصادی و ژئواکونومیک، یکی از کانونهای آینده رشد جهانی محسوب میشود.
ایران؛ حلقه مرکزی بازآرایی ژئوپلیتیک
نقش کلیدی ایران در این کریدور، عامل اصلی نگرانی واشنگتن است. شبکه ریلی، جادهای و بندری ایران، این کشور را از یک بازیگر حاشیهای در زنجیره تجارت جهانی، به گره اتصال اوراسیا به آبهای آزاد تبدیل میکند. از نگاه آمریکا، این تحول به معنای افزایش وزن ژئواکونومیک ایران و کاهش اثرگذاری تحریمهاست؛ چراکه تجارت و ترانزیت، بهویژه در قالب شبکههای چندجانبه، کنترلپذیری کمتری نسبت به صادرات مستقیم انرژی دارند.
مقامهای آمریکایی صراحتاً اعلام کردهاند که تحولات مرتبط با این کریدور را زیر نظر دارند؛ اعترافی آشکار به این واقعیت که کریدور شمال–جنوب دیگر یک پروژه زیربنایی نیست، بلکه متغیری تأثیرگذار در موازنه نفوذ منطقهای است.
نگاه نیوزویک؛ «چالش راهبردی برای غرب»
در همین چارچوب، مجله آمریکایی نیوزویک در تحلیلی قابل توجه، کریدور شمال–جنوب را «چالشی راهبردی برای غرب» توصیف میکند. این نشریه تأکید دارد که فعال شدن این مسیر میتواند توان غرب برای اعمال فشار اقتصادی بر ایران و روسیه را تضعیف کرده و مسیرهای جدیدی برای تجارت خارج از چارچوب نظم غربمحور ایجاد کند.
از منظر نیوزویک، مسئله صرفاً عبور کالا از خاک ایران نیست؛ بلکه شکلگیری یک الگوی جایگزین از همکاری اقتصادی میان بازیگرانی است که یا تحت تحریماند یا به دنبال کاهش وابستگی به زیرساختهای تحت کنترل غرب هستند. الگویی که در صورت موفقیت، میتواند به سایر کشورها نیز تسری یابد.
پیامدهای راهبردی در معادلات جهانی
حساسیت آمریکا نسبت به کریدور شمال–جنوب را باید در بستر بزرگتری تحلیل کرد: گذار تدریجی نظام بینالملل از مسیرهای متمرکز و انحصاری، به شبکهای چندمسیره و چندقطبی. اگر این کریدور به بلوغ عملیاتی کامل برسد، نهتنها زمان و هزینه حملونقل میان روسیه و جنوب آسیا را بهطور چشمگیر کاهش میدهد، بلکه ابزار تحریم را از یک اهرم قاطع، به ابزاری نسبی و پرهزینهتر تبدیل خواهد کرد.
برای ایران، این کریدور فرصتی برای بازتعریف نقش در اقتصاد سیاسی منطقه است؛ و برای غرب، هشداری جدی درباره محدودیتهای فزاینده قدرت ساختاری در کنترل جریانهای تجارت جهانی.
کریدور شمال–جنوب امروز در نقطهای ایستاده که مرز میان اقتصاد و ژئوپلیتیک را محو کرده است. آنچه واشنگتن و رسانههایی چون نیوزویک با دقت رصد میکنند، نه یک مسیر حملونقل، بلکه نشانهای از تغییر تدریجی قواعد بازی در نظم جهانی است؛ تغییری که اگر تثبیت شود، میتواند توازن قدرت اقتصادی و سیاسی را در دهههای پیشرو بهطور بنیادین دگرگون سازد.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0